ما در عکس هایمان زندگی میکنیم

مادربزرگانه

پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۴۰ ق.ظ
خانوم جان به همه گفته که بغیر از روز اول عید خونه نیست
بخاطر من گفته
گفته تا کسی نباشه 
کسی نیاد
که دوهفته بی حساب و کتاب با هم باشیم
که پایه ی شب بیداری و روز خوابیدن های بی موقع هم باشیم
که بذاریم بریم فشم به عشق آقاجون
که برام حرف بزنه بی مزاحم
آرومم کنه بی حرف
که عطر دستاش بپیچه لای دلمه های برگ مو
که من 2 هفته ی کامل پیش کسی باشم که میدونم دوست داشتنش واقعیه
که بشینیم گریه کنیم ،بخندیم ،فیلم ببینیم 
بزنیم بریم تجریش ،امام زاده صالح ، بریم همین پارک بو گندوی دم خونه 
که یکمم زندگی کنیم