گل گاو زبان یا ریسپریدون مسئله این است
پنجشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۲۸ ق.ظ
هر روز ساعت 5:45 مادر در قوری که از خانه ی خانوم جان به غنیمت آورده است مقدار متنابهی گل گاو زبان دم میکند،ماگ فرانسوی من را لب به لب پر میکند از آن جوشانده ی بنفش ،میدانید ماگ پر شده از گل گاو زبان شبیه این است که آدریانا لیما را بیاورید در حالی که چادر گل گلی را دور کمرش پیچیده بنشانید سر تشت آهنی تا با چنگ زدن ، رخت چرک های یه خانواده ی 10 نفری را بشورد.
پروسه نوشیدن گل گاو زبان من مثل دادن دارو به بیمارهای بخش روانی است .مادر روبروی من مینشیند و زل میزند به گلوی من تا مطمعن شود که جرعه به جرعه ی آن را قورت میدهم و آخر سر هم دهانم را باز میکنم تا ببیند چیزی در دهانم نگه نداشتم ،تا 15 دقیقه دنبال من می آید تا جایی انگشت در حلقم نکنم و هر آنچه به زور پایین دادم به زور بیشتری بالا بیاورم و مدام از فواید گل گاو زبان می گوید و اینکه همکار قدیمی اش خانوم هاشمی که خیلی متشخص و آرام و پولدار بوده است روزی یک لیوان دقیقا همینقدری که به خورد من میدهد گل گاو زبان میخورده و من نمیدانم چه ارتباط مسخره ای بین گل گاو زبان خوردن و پولدار شدن هست که من از درک آن عاجزم
بهرحال
مادر نمیداند که این حالت هیستریک من دیگر با روزی یه ورق ریسپریدون هم قابل درمان نیست
امضا یک از کار تعلیق شده ی بی پول
- ۹۴/۱۰/۱۷