- ۱ نظر
- ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۲۶
معنای خط فقر برای هر کس متفاوت است،مثلا عده ای از عزیزان بورژوا وقتی اجناس مصرفیشان را نمیتوانند از پالادیوم بخرند و مجبورند با اکراه سری به پاساژهای شهرک غرب یا خدای ناکرده پایین تر بزنند خب توقع دارید احساس فقر نکنند؟دوستانی دارم که اگر پول خرید هفته ای یک کتاب خریده نداشته باشند میگویند مارال اوضاع خیلی خراب است ،عده ای هستند که اگر پول کافه گردی های هر روزه را نداشته باشند احساس مشابه دارند و بعضی ها عزای شهریه ترم بعد را دارند بعضی ها کرایه خانه بعضی ها خرج آمپولی میلیونی که عزیزشان هر ماه باید تزریق کند عده ای پول عمل های زیبایی و...
و اما یکی از جنبه های_به نظر من شکل هندسی و معیار فقر خط نیست یک حجم 6بعدی است که باید تمام بعد ها بر شما که در مرکزیت این حجم هستید فشار بیاورد تا بتوانید ادعای چنین چیزی را بکنید_ خط فقر برای من زمانی است که خرید سیگارم از باکس به بسته و از بسته به نخ تبدیل میشود
اگر دختری را دیدید که با پالتوی پانچ خاکستری و یک کیف دوشی قهوه ای روشن کنار دکه روزنامه فروشی پل کالج ایستاده و آرام طوری که کسی متوجه نشود گفت 2نخ کمل آبی بدانید منم و در حال سقوط به جاهای ...
نمیگویم زیر خط فقر ولی خب سخت میگذرد برای آدمی که از 17 سالگی سر کار بوده و الان 3هفته در به در کار است سخت میگذرد برای منی که خرجم را7سال است سوا کردم و قصد دارم بکنم و از این جا بروم سخت تر
مثلا بی هوا بگویی :جمع کن بریم شمال
و تمام راه smile_ schiller پخش شود
خدا را چه دیدی شاید بخت همسفر سوممان بود و باران هم بارید!